یکی از ما2
چند شب پیش داشتم دعای کمیل میخوندم یه لحظه به این فکر کردم این دعا زبان
امیر المونین علی علیه السلام هست؟إِالَهِی فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُکَّنِی
مِنْ شَدِّ وَثَاقِییَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی اى خدا عذرم بپذیر
و بر این حال پریشانم ترحم فرما و از بند سخت گناهانم رهایى بخش اى پروردگار من
بر تن ضعیف و پوست رقیق و استخوان بىطاقتم ترحم کن.
به یکباره شوکه شدم اشکم خشک شد و کتاب دعا بستم وبا خودم گفتم چطور خدای
امام علی که جمع همه خوبی هاست. اینقدر عادل هست و واسه ذره ذره اعمال جزا
و کیفر داره و همه عقوبت هاش حتمیه اون وقت خدای من که سرتاپا اشتباه و گناهم
رحیم و کریم و ستار و بخشنده است؟خدای امام علی چطوری تو قلب و ذهنش
جلوه کرده بود که خودش رو مستحق چنین وضعیتی میدیده؟ اصلا امام علی که
خودش مهیمن الامور و خدا این درجه رو بهشون داده چرا خیالش راحت نیست و شب
و نصفه شب هی سر به نخلستان می ذاشتن و اینطوری به درگاه خدا عجز و لابه میکرده؟
با خودم میگفتم به نظر منطقی نمیاد که این گفتگو و اون از حال رفتن های در حین
مناجات فقط یه نمایش باشه که محبین و آدما یاد بدند با خدا چطوری حرف بزنن؟
به یکباره ترسیدم. دعای کمیل و مناجات امام علی تو مسجد کوفه از نظرم گذشتو
یک سوال بزرگ!! اگر امام علی که امیر مهربانی و خوبی هاست... اگر امام علی
که عادلترین امیر و اولین مسلمان و بهانه خلقت هست به خدا اینطوری فکر میکنه
و اینطوری حرف میزنه و من... من چه خاکی به سرم بریزم با این همه بدی و کژی
و ناراستی ؟خدای قادر و عادل و میهمن و سریع الحساب و شدید العقاب به یکباره
تو ذهن و قلبم جلوه کرد.
قلبم داشت از ترس میترکید.
ذکر یا عالی به حق علی تا سحر آروم کرد و منو از وحشت عاقبت اعمالم نجات داد.
با خودم عهد کردم همچنان که دلخوشم به رئوف بودن و وهاب بودن خدا گاهی هم
به خدایی فکر کنم که گفته : فمن یعمل مثقال ذرّه خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شراً یره